اثبات امامت
ا يامقام امامت بالاترازمقام نبوت است پاسخ:باتامل وبررسي در ايه ابتلا به ا ين نكته پي مي بريم كه مقام امامت بالاتراز مقام نبوت است خداوند متعال مي فرمايد وَاِذِابتَلي اِبراهيم رَبُهُ بِكَلِمات فَاَتَمهن قال اني جاعلك للناس اماما وَمن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين (به خاطر آوريد)هنگامي كه خداوند ابراهيم رابا وسايل گوناگوني آزمود واو به خوبي از عهد ه اين آزمايش ها برآمدخداوند به اوفرمود :من تورا امام و پيشواي مردم قراردادم !ابراهيم عرض كرد :از دودمان من (نيز اماماني قراربده)خداوند فرمود :پيمان من به ستمكاران نمي رسد(وتنها آن دسته از فرزندان توكه پاك معصوم باشند شايسته اين مقامند)مقام نبوت مقام اخبار از جانب خداوند است ؛ولي مقام امامت ،مقام هدايت ورهبري ؛بلكه دستگيري جامعه است .مقام امامت ،مقام هدايت ظاهري وباطني مردم به سوي كمال وسعادت دنيا وآخرت است.اين معنا به خوبي از آيه((ابتلاۀ))استفاده مي شود ؛امامتي راكه خداوند به حضرت ابراهيم عليه السلام داد در زمان پيري آن حضرت بود ؛چون طبق مدلول آيه،اين مقام بعدازسرافرازي از امتحانات بود،ومهم ترين امتحان او،داستان ذبح فرزندش اسماعيل عليه السلام است وخداوند اسماعيل واسحاق رادر سن پيري به حضرت عنايت فرمود،انجا كه خداوند مي فرمايد:(الحمدلله الذي وهب لي علي الكبر اسماعيل واسحاق ان ربي لسميع الدعا)((حمد وستايش مخصوص خداوندي است كه در سن پيري ،اسماعيل واسحاق رابه من عنايت كرد وبه درستي كه پروردگار من در خواست ودعاي بندگان را مي شنود))از انجا كه هنگام اعطاي امامت به آن حضرت ،او تقاضاي امامت را براي ذريه خود كرد ،معلوم مي شود اين عطا وسؤال در حال وجود ذريهكه در سنين پيري بوده ،واقع شده است وقبل ازپديدآمدن ذريه با وجود ياس و نوميدي ابراهيم اين سؤال وتقاضا از نقطه نظر ظاهر بي جاست .كسي كه از اولاد آوردن به كلي مايوس است ،معناندارد بگويد:آيا به ذريه من هم امامت را عطا مي كني ؟او بايد از اين دعا دست بردارد يا حداقل بگويد :اگر بعد از اين ،اراده ات تعلق گرفت و با وجود ياس من ،اولادي به من دادي ،آيا منصب امامت را در آنها قرار مي دهي ؟
دليل آنكه حضرت ابراهيم (ع)از آوردن فرزند مايوس بود ،فرمايش خداوند متعال در قرآن كريم است ،كه مي فرمايد:وبه آنها از مهمان هاي او خبر ده هنگامي كه بر او وارد شدند و سلام كردند (ابراهيم )گفت :ما از شما بيم ناكيم .گفتند :نترس!ما تورا به پسري بشارت مي دهيم .كفت آيا من (چنين )بشارت مي دهيد با آنكه پير شده ام؟!به چه چيز بشارت مي دهيد ؟گفتند :تورا به حق بشارت داديم ،لذا از مايوسان مباش. ساره ،همسر حضرت ابراهيم نيز از آوردن اولادمايوس بود خداوندمتعال درباره او در سوره هود ايات 71-73 مي فرمايد وهمسرش ايستاده بود (از خوشحالي )خنديد پس اورابه اسحاق وبعد از او به يعقوب بشارت داديم .گفت :اي واي بر من !آيا من فرزند مي اورم در حالي كه پيرزنم واين شوهرم پير مردي است ؟!اين راستي چيز عجيبي است. گفتند :آيا از فرمان خدا تعجب مي كني؟!اين رحمت خدا وبركاتش برشما خانواده است ،چرا كه او ستوده و والاست . ازاين آيات و آيات قبل ، ياس ونااميدي حضرت ابراهيم وهمسرش ساره از فرزندارشدن درسنين پيري به خوبي استفاده مي شود . بنابراين ،تقاضا وسؤالي كه حضرت برامامت ذريه ونسل خود داشته در سنين پيري كه خداوند به او اسماعيل واسحاق را داده،واقع شده است . پس نتيجه مي گيريم امامت حضرت ابراهيم بعد از نبوت او در سن پيري بوده است ،ولذا امامت غير از نبوت است ؛بلكه مقامي عالي تر ووالاتر از ان است. روي اين زمينه ،مراد از آيه (اِني جاعِلُكَ لِلناسِ اِماما)اين است كه من تورا مقتدايي قرار مي دهم كه افراد بشر از تو پيروي كنند تا از گفتار و كردارت الگو بگيرند.